لطفا گوسفند نباشید!
3 دی 1399
ارسال شده توسط رضا زمانی
زمان مطالعه: 4 دقیقه
لطفاً گوسفند نباشید!
البته منظورم کتاب معروف آقای نامنی که در مورد روانشناسی نوشتهشده نیست! یکی از اساتید عزیزم آقای سعید خاکستر که یک معاملهگر و مدرس واقعاً کارکشته در بازارهای جهانی است، همیشه در مورد افراد ضعیفی که در فضای بورس قربانی میشوند، از این مثال استفاده میکرد و میگفت:
«فردی که با مشاهده رشد زیاد در یک بازار یا بهتر بگویم در یک نماد، وارد سرمایهگذاری در آن میشود، مثل گوسفندی است که تا درب قصابی چند متر به چند متر برایش علفهای خوشمزه چیده باشند. او این علفهای خوشمزه را میبیند و هیجانزده یکی پس از دیگری میخورَد و با خود فکر میکند که تا ابد این علفها وجود دارند؛ غافل از اینکه در میان راه، علفی وجود دارد که پس از خوردنش گیر قصاب میافتد و سلاخی میشود! پس یا اصلاً نباید گوسفند باشید یا اگر هستید، گوسفند باهوشی باشید که همیشه سرش بالا است تا بداند قصاب کجا وارد عمل میشود! یک گوسفند باهوش تا جایی که میداند علفها سالم است، میخورد و وقتیکه نمیتواند تحلیل درستی از شرایط داشته باشد، دندان طمع را میکشد؛ بیخیال بقیه سود احتمالی میشود و از جان و مال خود محافظت میکند.»
در اینجا علفهای خوشمزه همان سودهای روزانهی 5 درصدی هستند که به نظر تمامی ندارند و منظور از قصاب هم ریزشهای سنگین پس از رشدهای زیاد است که در این فصل بیشتر درک خواهید کرد؛ اما چگونه این امر امکانپذیر است که از موقعیت قصاب باخبر شویم؟ شما هم شاید به دنبال یافتن پاسخ سؤالاتی ازایندست باشید که:
چطور میتوان آینده یک شرکت یا سهام آن را پیشبینی کرد؟
چطور میتوان شرایط کلی بازار را برآورد کرد؟
الآن وقت سرمایهگذاری در بورس است یا خیر؟
الآن باید وارد عمل شد یا نظارهگر بود؟
یک سهم تا چه قیمتی میتواند رشد داشته باشد؟
از چه قیمتی به بعد احتمال بالاتر رفتن قیمت کمتر میشود؟
رشد یک سهم تا چه زمانی ادامه دارد؟
و در کل، اینکه چطور میشود در دام قصاب گرفتار نشد؟!
جواب تمام این سؤالات در دانش تحلیلگری است.
دانش تحلیلگری
شما در هر کاری که وارد میشوید نیازمند داشتن کلی اطلاعات پیرامون حوزه فعالیت خود هستید. باید بهاندازه کافی در کار خود مهارت داشته باشید و سپس اقدام کنید. درواقع شاید شنیده باشید که در هر کاری ابتدا باید شاگردی آن کار را کرده باشید. اینکه شخصی قبل از شروع یک حرفه شاگردی کند، اصلاً ارتباطی با میزان سرمایه، تجربه در کارهای قبلی، شجاعت و یا ریسکپذیری آن شخص ندارد؛ بلکه موضوع چیز دیگری است. موضوع این است که شخصی که بهتازگی وارد یک حوزه میشود باید بهاندازهای در آن حوزه پیش برود که بر آن احاطه کامل داشته باشد، یا اصطلاحاً سوار بر کار باشد.
برای مثال اگر شما میلیاردها تومان پول دارید و هدفتان این است که در سراسر کشور فروشگاههای زنجیرهای راهاندازی کنید و هیچ تجربهای هم در این حوزه ندارید، این بسیار مهم است که کارتان را از شاگردی و سپس از یک دکان کوچک شروع کنید. بزرگ شدن کارتان باید همواره بعد از بزرگ شدن شخصیت و تجربه شما در آن حرفه صورت گیرد و اگر این نسب جابهجا شود، مطمئن باشید که صرفنظر از نتایج کوتاهمدت، نتیجهای جز شکست در بلندمدت نخواهید داشت.
شاگردی در بازار
برای شاگردی در این بازار، کسب دانش تحلیلگری حرف اول را میزند. دانش تحلیلگری به ما کمک میکند شرایط کلی بازار را درک کنیم، سرمایهگذاری را بهصورت اصولی بیاموزیم و درست اجرا کنیم. با دانش تحلیلگری، مادامیکه میدانیم یک سهم تا چه زمان و تا چه قیمتی به کاهش ادامه میدهد و برمیگردد، حتی ریزشهای بازار هم برای ما جذاب میشود! آقای وارن بافت یکی بهترین سرمایهگذارهای تاریخ میگوید:
«اگر میخواهید در بازار بورس ثروتمند شوید این کاری است که باید انجام دهید؛ وقتی همه با ترس میفروشند، شما حریصانه بخرید و هرگاه همه حریصانه میخرند، شما بترسید و بفروشید!»
اما آیا به نظر شما، کسی که دانش کافی برای تحلیل بازار را فرانگرفته باشد، آیا میتواند در ریزشها با اطمینان به اینکه رشد مجدد قیمتها از کجا آغاز میشود، بخرد؟ مسلماً خیر؛ بنابراین بدون دانش تحلیلگری، حتی نگهداری از سرمایه در بازار بورس مثل زنده ماندن در یک بیابان بیآبوعلف بدون داشتن آب و غذا و قطبنما است؛ چه برسد به اینکه بخواهید سرمایهتان را رشد هم بدهید! مطمئن باشید دقیقاً مثل زنده ماندن در این شرایط، رشد سرمایه در بازار بورس هم بدون اطلاعات کافی، مصداق بارز قمار است.
اگر این مقاله را دوست داشتید، حتما حقیقت کشنده در روندهای بزرگ را هم میپسندید.
احتمالا از این مطالب هم خوشتون بیاد:
متاسفانه مطلبی مشابه با این موضوع در سایت وجود نداره 🤷♂️.
این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش میشوند.
دیدگاهتان را بنویسید