اصلاح یک رویکرد تحلیل گری
اصلاح یک دیدگاه غلط در تحلیل گری
امروز می خواهم در مورد یکی از مسائل بسیار مهم که در تحلیل گری وجود دارد ولی از دید اکثر تحلیلگران و حتی برخی از تحلیلگران حرفه ای پنهان مانده است صحبت کنم. اگر شمایی که در حال خواندن این مطلب هستید، تحلیل گری حرفه ای یا نیمه حرفه ای هم میباشید، حتماً بارها به این موضوع برخورده اید که یکی از دوستانتان یا یکی از دانشجویانتان از شما درخواست می کند که یک سهام یا یک جفت ارز را تحلیل کنید. این درخواست ها معمولاً یک دلیل دارد و آن هم این است که شما به عنوان یک تحلیلگر حرفه ای قبلاً نظرات خود را در مورد سهم یا سهامی در گذشته با دیگران به اشتراک گذاشته اید و آنها از مهارت شما در تحلیل کردن اطلاع دارند بنابراین به خاطر سابقه موفقتان از شما درخواست میکنند که به همان شیوه گذشته سهام مورد نظرآنها را هم بررسی کنید.
اما یک واقعیت تلخ در این مورد وجود دارد و شاید هم متوجه شده باشید که تعداد نسبتاً قابل توجهی از این گونه تحلیل ها درست از کار در نمی آیند؛ به خصوص وقتی که میخواهید جهت آینده قیمت سهم را از نقطه فعلی آن مشخص کنید!
در واقع دو رویکرد برای معامله گری میتوانیم داشته باشیم:
1- اول اینکه بگذاریم قیمت به یک محل خاصی که مد نظر ماست برسد و پیش بینی را از آنجا انجام دهیم.
2- دوم اینکه آینده قیمت را از محل فعلی آن پیش بینی کنیم.
اگر رویکرد شما در برابر چنین درخواستهایی، مثل مورد اول است که نباید نگران چیزی باشید چون واقعیت مطلب این است که موفقیتی که در اکثر مواقع از تحلیل کردن ایجاد میشود و شما را نزد دیگران یک فرد حرفه ای معرفی می کند ناشی از این است که شما در آن شرایط عادی، اصول و قوانین خود را رعایت کرده و یک تحلیل را در ایده آل ترین شرایط و مطابق با اصول و استراتژی خود انجام داده و به اشتراک می گذارید. به نوعی می توان گفت که شما آنقدر منتظر می مانید که یک نمودار، کاملاً با شما سخن بگوید. در مورد اول خواسته یا ناخواسته اصول خود را رعایت می کنید.
اما در مورد دوم دیگر این طور نیست؛ یعنی وقتی می خواهید به درخواست فردی دیگر یک سهام را تحلیل کنید، دیگر قوانین و قواعد تان آنچنان که قبلاً اعتبار داشته نیست و شما قبل از اینکه متوجه رعایت اصول استراتژی باشید رضایت دیگران برایتان مهمتر میشود و جالب است بدانید در اینگونه موارد یک تحلیلگر حتی حاضر نیست تحلیل خودش را درگیر احتمالات کند و بیشتر تمایل دارد تا یک پاسخ قطعی به درخواست کننده دهد تا هم او را راضی نگه دارد و هم موقعیت خود را به عنوان یک تحلیلگر حرفه ای که همه چیز را در همه وقت میداند تثبیت کند! نتیجه این گونه تحلیل ها معمولاً در بیشتر موارد چیزی به غیر از واقعیت است یا بهتر بگویم شکست است.
نتیجه
ممکن است یک تحلیلگر حرفه ای یا نیمه حرفه ای یا حتی مبتدی در بورس یا فارکس یا ارزهای دیجیتال و یا هر گونه بازار مالی دیگری باشید. اولین گزینه برای مقابله با چنین مواردی گفتن کلمه مقدس «نمیدانم» است و دومین گزینه اگر مهارت بیشتری دارید «تحلیل کردن با در نظر گرفتن احتمالات» است مگر اینکه بر حسب اتفاق، شرایط سهم مورد نظر با قواعد استراتژی شما همخوانی داشته باشد تا بتوانید از همین قیمت فعلی، سهم را با دقت بالاتری تحلیل کنید.
احتمالا از این مطالب هم خوشتون بیاد:
متاسفانه مطلبی مشابه با این موضوع در سایت وجود نداره 🤷♂️.
این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش میشوند.
دیدگاهتان را بنویسید